مصطفی سلیمانی عقل به‌طور فطری تمایل دارد از موجودی كه به او نعمتی عطا كرده است، قدرشناسی كند. جدای از محرومیت‌هایی كه به دنبال بی‌تفاوت بودن نسبت به این امر درونی دامنگیر انسان می‌شود، عقل (وجدان) نیز مواخذات و شماتت‌های خاصِ خود را برای فرد كفران‌كننده خواهد داشت. در این میان، آنچه می‌تواند سبب برقراری مدامِ روحیه‌ قدرشناسی باشد، وجودِ شناخت نسبت به مُنعم است. در قدرشناسی، با ذكر و توجه به نعمت، شناختِ نعمت حاصل می‌شود و پس از آن، با شناخت نعمت می‌توان به شناخت منعم نیز رسید. دین، روانشناسی و علم اخلاق، برای قدرشناسی به عنوان یك فضیلت اختیاری، ارج و ارزش زیادی قائلند و از این‌رو، از آن به عنوان یك هیجان مقدس و اخلاقی یاد می‌كنند كه می‌تواند در نهایت، نتیجه بزرگی مثل «خداشناسی» و «رضایت از زندگی» را به دنبال داشته باشد. نگاه آموزه‌های دینی به قدرشناسی در ادیان الهی، موضوع قدرشناسی به‌طور ویژه مورد توجه و تمركز است. آموزه‌های دینی، شناساندن حقیقتِ جهان هستی (خدا) را به عنوان اعلا درجه رسالت خود بیان می‌كنند و در این میان، به قدرشناسی، به عنوان اسبابِ لازم شكل‌گیری این شناخت، تكیه ویژه دارند. در قدرشناسی، فرد با اشاره به حالت درونی خود، به منعم این‌گونه ابراز می‌كند كه بر «موردِ نعمت قرار گرفتن» اشراف دارد. با این حال، در متون دینی، صفت قدرشناسی علاوه بر شخص دریافت‌كننده نعمت، به مُنعم نیز نسبت داده شده و همین موضوع می‌تواند توضیح‌دهنده «چرخه قدرشناسی و دریافت نعمت» باشد: شناختِ منعم، سبب قدر دانستن نعمت او و قدرشناسی و توجه نعمت‌گیرنده، موجب دلگرمی و توجه منعم است. اگر منعم دریابد كه لطف و انعامش بیهوده تلف نشده و مورد توجه قرار گرفته است، نسبت به توجه قدردان خواهد بود و به ادامه افاضه نعمت خواهد پرداخت. قدردان بودن نعمت‌گیرنده، چه به شكل «كلامی» صورت بگیرد و چه به شكل «بهره‌گیری از نعمت در جهت صحیح» اتفاق بیفتد، همواره منتقل‌كننده ابتهاج درونی او به مُنعم خواهد بود و بنابراین نتیجه‌ای جز نزدیكی بیشتر به منعم به دنبال نخواهد داشت (شكر و آثار تربیتی آن در معارف علوی، اكرم افشاری، 1395، ص 42-16) . نگاه آموزه‌های عرفانی به قدرشناسی اهل معرفت، قدرشناسی را تحت واژه «شكر»، به عنوان یكی از منازل سیر و سلوك الی‌الله و از افضل این منازل معنوی معرفی كرده‌اند. بزرگان عرفان، عمده سفر مسافر عالم انوار را در این منزل می‌دانند كه جایگاه آن، بعد از منزل صبر و قبل از وصال است. سالك، تكیه و عماد خودش را در منزل شكر می‌یابد و می‌بیند و از آن به عنوان اعلاترین درجه یاد می‌كند، اما واصل، شكر را پایین‌ترین درجه سیر خود توصیف می‌كند (حسنات الابرار سیئات المقربین) . تعبیراتی كه در قرآن در توصیف اهل تقوا آمده است نشان می‌دهد كه آنان به‌طور قطع، متصف به صفت «شكور» هستند. تدقیق در آیات قرآن نشان می‌دهد كه آغاز سخن متقین شكر است. آنان در آستانه بهشت، در پاسخ به سلام ملائكه، این‌طور می‌گویند كه «شكر برای آن خدایی است كه وعده‌اش را درباره ما به صدق رساند و ما مصداق وعده الهی شدیم.» و در جایی دیگر از پایان سخن آنان نیز صحبت شده است كه می‌فرماید: «انتهای خواسته آنان این است كه حمد برای ‌الله است كه پروردگار جهان‌هاست.» از طرف دیگر، اهل معرفت، در وصف عظمت جایگاه افراد «شكور»، مقام آنان را از مقام «عباد» نیز والاتر می‌دانند و در توضیح آن، بر نكته ظریف این دو آیه استناد می‌كنند كه گرچه خدای متعال در یك جا، نفس مطمئنه را بشارت می‌دهد كه در جمع عباد وارد شود، اما در جایی دیگر تصریح می‌كند كه عده قلیلی از این عباد شكور هستند. مازاد بر اینها، علمای سیر و سلوك، بر این باورند كه غیر از خدای متعال، احدی قابلیتِ مورد شكر قرار گرفتن را ندارد. اعتقاد اهل عرفان این است كه هیچ موجودی منهای خدا هستی ندارد و بر همین اساس، هیچ موجودی جز خدا، هیچ فضیلتی ندارد. در نتیجه، هر چیزی كه در هستی مورد قدرشناسی قرار می‌گیرد، از وجود مطلق حضرت حق است (جایگاه شكر در سلوك اخلاقی (1)، سلسله درس‌های اخلاقی آیت‌الله مجتبی تهرانی، محسن استاد باقر، ص 13-9) . نگاه فرادینی به قدرشناسی آموزه‌های دینی و معرفتی، در غالب موارد، با تكیه به وجود شخص منعمی به نام خدا، لزوم قدرشناسی به درگاه او را اثبات و تبیین می‌كنند، اما حقیقت این است كه حتی در نگاه فرادینی به هستی و ورای اعتقاد به وجود خدا یا انكار او نیز، همچنان دلایل غیر قابل انكاری برای لزوم قدرشناسی وجود دارد. منكر خدا، همچنان كه می‌تواند وجود درد و رنج را در هستی بپذیرد، می‌تواند یك نگاه خوش‌بینانه و امیدوارانه نیز نسبت به آن داشته باشد و در عین حال، بر این حقیقت نیز واقف باشد كه چه مُنعمی باشد و چه نباشد، برخی نعمت‌ها در اختیار او قرار گرفته‌اند و بنابراین، این لزوم احساس می‌شود كه او نسبت به این نعمات قدردان و سپاسگزار باشد. حقیقت قدرشناسی در یك بینش فرادینی، از مجموع سه حالت نفسانی حاصل خواهد آمد: اولین حالت، وضعیتی است كه در آن، فرد دریافت‌كننده نعمت، فارغ از هر چیزی، نسبت به حضور نعمتی كه در اختیارش قرار گرفته است راضی و خوشحال باشد و ماندگاری‌اش را بخواهد. دومین حالت، وضعیتی است كه در آن، فرد از نعمت بودنِ آنچه دریافت كرده آگاه است و ضمنِ این آگاهی، تلاش می‌كند كه با تكیه بر توانایی و دانایی‌ای كه دارد، بالاترین بهره‌ها را نیز از آن ببرد. سومین حالت، وضعیتی است كه در آن، فرد دریافت‌كننده نعمت، نسبت به همنوعانِ خود كه برخلاف او از موهبت نعمت مورد نظر محروم هستند، دلسوزی و شفقت نشان می‌دهد. و به این ترتیب، حتی در یك بینش فرادینی نیز، حقیقت و صحت دیدگاه قدرشناسانه نسبت به هستی قابل درك و فهم است و نمی‌توان به بهانه ناباوری به وجود منعم، برخوردار بودن از نعمات و لزوم قدرشناس بودن نسبت به آنها را انكار كرد (فضیلت قدرشناسی یا حق‌شناسی، یادداشتی از مصطفی ملكیان) . نگاه اخلاق‌شناسان به قدرشناسی هر یك از اخلاق‌شناسان با توجه به دیدگاهی كه دارند، قدرشناسی را تحلیل و توصیف می‌كنند. قدرشناسی در نگاه برخی، تصور نعمت به قلب، اظهار مجد و بزرگی منعم و نعمت به زبان و تلافی نعمت با اعضا و جوارح است. برخی دیگر، قدرشناسی را همان معرفت و فهم نعمت‌گیرنده به نعمت تعریف می‌كنند و آن را دروازه‌ای برای فهم و معرفت منعم می‌دانند. اما در این میان، برخی دیگر از اخلاق‌شناسان، قدرشناسی را نه آن تصور و اظهار و تلافی و فهم، بلكه حالتی نفسانی تعریف كرده‌اند كه اثرِ معرفت منعم و نعمت است و سبب می‌شود كه تمام آن اعمال زبانی، قلبی و جوارحی، یعنی تصور نعمت به قلب، اظهار مجد و بزرگی منعم و نعمت به زبان و تلافی نعمت با اعضا و جوارح، در ادامه پدید بیاید. به این ترتیب، قدرشناسی به عنوان یك حالت نفسانی، یك صفت اخلاقی است كه می‌تواند همچون دیگر صفات اخلاقی از قبیل خشم و مهربانی، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. طبقه‌بندی قدرشناسی در رده صفات اخلاقی و خُلق‌و‌خوهای شخصیتی نشان می‌دهد كه قابل دستكاری (كم و زیاد شدن) است. این دستكاری‌ها كه با تغییر مزاج (طبیعت) و عادات تربیتی (محیط یادگیری) حاصل می‌آیند، می‌توانند درجه معرفت نسبت به منعم و نعمت را تا اندازه‌ای در فرد بالا ببرند كه نهایتِ این خوی و خصلت در فرد ظاهر شده و از او به عنوان «شكور» یاد شود. فرد شكور، نه تنها در نعمت، رفاه و به‌روزی، بلكه در نقمت، سختی و بلا نیز، از روی اعتقاد، نهایت اعتراف خود را در ادای قدرشناسی به كار می‌بندد (كرانه سعادت، راغب اصفهانی، ترجمه سیدمهدی شمس‌الدین، 1376، ص 154؛ شرح چهل حدیث، سیدروح‌الله خمینی، 1376، ص 344-343؛ درمان در نظام اخلاقی ملامهدی نراقی (رویكردی شناختی- رفتاری در اخلاق)، ناصر آقابابایی، 1387، ص 169-147) . نگاه روانشناسانه به قدرشناسی توجه به مقوله قدرشناسی، گستره و پیشینه چندان عمیق و طولانی‌ای در حوزه روانشناسی ندارد. در واقع، این موضوع، به واسطه ارتباط تنگاتنگ روانشناسی مثبت‌گرا با آموزه‌های دینی است كه توانسته در حوزه روانشناسی وارد شود. روانشناسی مثبت‌گرا، به دلیل رویكرد مثبتی كه دارد، رسالت خود را «جهت دادن زندگی به سمت جنبه‌های مثبت» می‌داند و معتقد است برای شناخت یك انسان، لازم است از تمام ابعاد مثبت و منفی روان او پرده‌برداری و بهره‌برداری صورت بگیرد. از این‌رو، باور دارد به همان اندازه كه لازم است بر بیماری‌ها و آسیب‌ها (جنبه‌های منفی) تمركز شود، به همان اندازه نیز این لزوم احساس می‌شود كه به شیوه‌های بهزیستی و راه‌حل‌های شكوفایی زندگی انسانی هم توجه شود. روانشناسی مثبت‌گرا با در پیش گرفتن این رویه درصدد است انسان را به كیفیتی از زیست برساند كه قادر باشد تمام پتانسیل‌ها و استعدادهای بالقوه وجود خودش را به صورت بالفعل درآورد و به این ترتیب، به بزرگ‌ترین بهره‌ها دست پیدا كند. در این میان، یكی از مباحث پایه‌ای و بنیادین روانشناسی مثبت‌گرا، توجه به مقوله قدرشناسی است. قدرشناسی در این حوزه، یك حالت روان‌شناختی-عاطفی توصیف می‌شود و زمانی تحقق پیدا می‌كند كه شخص درك كند نعمت و منفعتی شامل حال او شده كه برای كسب آن زحمتی متقبل نشده و از طرف دیگر، مستحق دریافت آن نیز نبوده و تنها به علت لطف و مهر و نیت نیكوی شخص دیگری، شانس دریافت آن نعمت را پیدا كرده است (قدرشناسی؛ هیجانی اخلاقی، ناصر آقابابایی، ص 57-56) . قدرشناسی؛ هیجانی اخلاقی دریافت یك منفعت فاخر و نوع‌دوستانه از سمت یك عامل خارجی، می‌تواند پدیدآورنده هیجانی در فرد باشد كه از آن به قدرشناسی تعبیر می‌شود. كیفیت و كمیت این هیجان، بسته به تفاوت‌های فردی دریافت‌كننده نعمت، با یكدیگر متفاوت است. به عبارت دیگر، تجربه عاطفی قدرشناسی، تعیین‌كننده میزان لطف و نعمت و محبتی است كه می‌تواند هیجان قدرشناسی را مجددا فراخوانی كند و به این ترتیب، با تمركز بر شدت هیجان قدرشناسی در یك فرد، می‌توان به یافته‌های جالب توجهی درباره وضعیت او دست پیدا كرد. درجه هیجانِ قدرشناسی در یك فرد دریافت‌كننده نعمت، می‌تواند برای منعم روشن كند كه چه بهایی را باید برای بذل نعمت خود بپردازد. هیجان بیشتر (قدرشناسی بیشتر) نشان می‌دهد كه ارزش نعمت برای فرد دریافت‌كننده بالاست و از طرف دیگر، می‌توان نشان دهد كه فرد دریافت‌كننده نعمت، تا چه اندازه توقع دریافت نعمت را از جانب منعم داشته است. هیجان قدرشناسی، در جریان ارتباطات فرد با اجتماع، نقش پررنگی در بهزیستی و بقای فرد در جامعه دارد. در قدرشناسی، اگر فرد دریافت‌كننده نعمت، نسبت به دریافت یك لطف نوع‌دوستانه (به عنوان رفتار اخلاقی پیشین) بی‌تفاوت نباشد، تصمیم می‌گیرد كه در یك سازوكار تكاملی، لطف دریافت شده را با یك لطفِ درخور جبران كند و به این ترتیب با مقابله به مثل، شرایط را برای بروز رفتار اخلاقی بعدی (انعام نعمتِ بعدی) هموار كند. به این ترتیب، قدرشناسی می‌تواند عامل مهمی برای شكل‌دهی ارتباطات افراد و جوامع و بقای آنها باشد. فراخوانی هیجان قدرشناسی می‌تواند در ابتدایی‌ترین سطح، نشانگر این موضوع باشد كه فرد، مورد یك نعمت و لطف نوع‌دوستانه و مهربانانه واقع شده است تا به این ترتیب، این انگیزه اخلاقی در او قوت بگیرد كه به رفتارهای حمایتی اقدام كند و در جهت منفعت‌بخشی به دیگران گام بردارد. هر قدر كه هیجان قدرشناسی در یك فرد زودتر فراخوانی شود، درصد رضایت از زندگی و شادی او نیز بیشتر خواهد بود. فردی با این مختصات، بدون اینكه به ابعاد مثبت و خوشایند محیط و اطرافیان خود عادت كند (مثل اكثریت جامعه)، با كمترین میزان این ابعاد نیز به وجد می‌آید و در نتیجه رضایت از زندگی بیشتری را نیز تجربه خواهد كرد (قدرشناسی؛ هیجانی اخلاقی، ناصر آقابابایی، ص 61-57) . به‌طور خلاصه تبیین شد كه: 1- در نگاه دینی، تمام ادیان و مذاهب، قدرشناسی نسبت به نعمات و مواهب و الطافِ خالق و منعم حقیقی را واجب می‌دانند و آن را به نوعی نشانه پرستش حقیقی او می‌شمارند. 2- در بینش عرفانی، مبدا و محل بازگشت همه امور، خدای متعال است و بنابراین، تمام نعمات نیز متعلق به او هستند. خدای متعال، سرسلسله‌جنبانِ تمام اسباب است و دست‌های او پس و پشتِ تمامی اتفاقات كوچك و بزرگ عالم، قابل رویتند. اوست كه جانِ جنبش را به تمام ذرات عالم عطا می‌كند و از این‌رو، هر چیزی كه در مسیر زندگی انسان قرار می‌گیرد، خواسته و اراده اوست و نشان از توجه و عنایت او دارد و بنابراین، شایسته قدرشناسی و سپاسگزاری است. 3- در رویكرد روانشناسی مثبت‌گرا نیز، قدرشناسی یك فضیلت اخلاقی است كه نتایج مثبتِ بی‌شماری، از جمله بهبود سلامت روان، تقویت ارتباطات اجتماعی، رضایت از زندگی و بهزیستی را به دنبال دارد. 4- از دیدگاه اخلاق، قدرشناسی یك حالت نفسانی است كه بر اثر معرفت منعم و نعمت حاصل می‌آید و بر حالت اعمال قلبی و قالبی هم تاثیر می‌كند. 5- از دیدگاه فرادینی، فرد برخوردار از نعمت (هرچند نعمت كوچك باشد و به چشم نیاید)، هرگز نمی‌تواند به بهانه ناباوری به وجود منعم، برخوردار بودن از نعمات را انكار كند و در نتیجه، لزوم قدرشناس بودن نسبت به نعمات و برخورداری‌ها، امری بدیهی و طبیعی است. با این همه، از مجموع دیدگاه‌هایی كه در تبیین قدرشناسی بررسی شدند، این نتیجه قابل استنتاج است كه قدرشناسی، ورای هر دین و آیین و مكتب و مسلك و مرامی، امری فطری و درونی است و ریشه در طبیعت و ذات انسانی دارد. ________________________________________ هیجان قدرشناسی، در جریان ارتباطات فرد با اجتماع، نقش پررنگی در بهزیستی و بقای فرد در جامعه دارد. در قدرشناسی، اگر فرد دریافت‌کننده نعمت، نسبت به دریافت یک لطف نوع‌دوستانه (به عنوان رفتار اخلاقی پیشین) بی‌تفاوت نباشد، تصمیم می‌گیرد که در یک سازوکار تکاملی، لطف دریافت شده را با یک لطفِ درخور جبران کند و به این ترتیب با مقابله به مثل، شرایط را برای بروز رفتار اخلاقی بعدی (انعام نعمتِ بعدی) هموار کند. به این ترتیب، قدرشناسی می‌تواند عامل مهمی برای شکل‌دهی ارتباطات افراد و جوامع و بقای آنها باشد.